دزفول گرام

ساخت وبلاگ
عقداگردیقسمت چهارمباغ های انار(ویژه جشنواره سفرنگاری اردکان گرام) درسته ما در فصل انار در عقدا نبودیم ولی فرصت قدم زدن در کوچه باغ های انار عقدا را از دست ندادیم. ما دو تا انار برداشتیم و راهی شدیم. انارستان با دیوارچینی های گلی در پس زمینه آسمان آبی، خاطره این گوی های سرخ را در شاخه های بی قرار باغ، زنده می کرد.دو انار نشسته بر دیوارمشغول عکاسی و فیلم برداری شدیم. من شدم دستیار کارگردان و امیر امیری هم با همان دو انار کلیپ های جذابی ساخت. این باغ ها در فصل انارچینی پر از اشتیاق چیدن و چراغانی انار است. کوچه باغ و درختان در استراحتانار محصولی است که در این سرزمین جایگاه خاصی برای مردم دارد و رب انار عقدا در غذاهای محلی چاشنی بی نظیری است.من اناری را می کنم دانه به دل می گویمخوب بود این مردم دانه های دل شان پیدا بود***پشت این درب های چوبی باغی است و در آن باغ ها، درختانی با محصولی بی نظیر. در فصل چیدن انارها رسم است در عقدا که دختران انارها را بچینند و شاید این برایشان شگون دارد و برکت.عنوان این دو عکس : پلاک انار - بفرمائید اناردر کوچه باغ های باریک قدم می زنیم و در میان راه، آب قنات ها در جوی هایی به باغ ها روان است. محصول انار یا صادر می شود و یا بر سفره های مردم عقدا پذیرای میهمانان و مسافران است و یا رب انار می شودکوبه های درب هم نقش انار پررنگ است و در فرهنگ زیستی منطقه نقش بسزایی دارد. این چقدر خوب است که عناصر همان منطقه در معنای زندگی مردمان همانجا سیلان و جریان دارد.همه جا انارامیر امیری هم در حال تولید محتوا برای جشنواره ، ایشان نفر دوم اینستاگرام جشنواره شد و محتوای تولیدی ایشان بسیار دقیق و پرزحمت تولید شد.تولید محتوا به سبک امیردر ادامه به اقامتگاه دزفول گرام...
ما را در سایت دزفول گرام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : safarbedigarsu بازدید : 76 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 16:09

عقداگردیقسمت پنجمروستای زرجوع،زیارتگاه پارس بانو(ویژه جشنواره سفرنگاری اردکان گرام)در یک هفته ای که در جشنواره اردکان گرام بودم، غیر شب اول که اردکان بودم، تصمیم گرفتم در عقدا بمانم و موضوع سفرنامه هایم را در عقدا بجویم. در یکی از روزها با همسفر خوش سفرم امیر و راهنما و بلد محلی حسین، راهیه جاده ای شدیم که ما را به روستایی با داستانی اسطوره ای رهنمون می کرد. در میان کوه ها دل به جاده دادیم و صحبت های حسین را می شنیدیم تا به روستای زرجوع رسیدیم.ورودی نیایشگاه پارس بانوپیش از فرو ریختن پادشاهی ساسانیان ، یزدگرد برای حفظ جان خانواده خود، درمنقطه‌ی کویری و متروک که آن روز جلب توجه نمی کرد و امروز یزد نام دارد ( نام کنونی یزد نیز به یادگاری یزدگرد به جا مانده است ) جایگاهی تهیه کرد و خانواده خود را که عبارت از دو پسر (هرمزان و اردشیر ) و پنج دختر ( نیک بانو ، نازبانو ، پارس بانو ، مهربانو و شهربانو ) و همسرش ( کتایون ) و مروارید نامی ( هریش به معنی خدمه ) بود، در آن مستقر نمود. پس از آن خانواده یزدگرد برای دور بودن از امواج حوادث ترک دربار و دیار نموده بعد از جدا شدن از همدیگر هر یک به سویی گریختن.تکه پارچه در میان شکاف کوه مانده در نیایشگاه پارس بانوشاهزاده ایرانی، پارس بانو به عقدا گریخت تا از حمله و هجوم بیگانه در امان بماند، تنها و بی پناه، خسته و تشنه در کوه و کمر خود را به این روستا می رساند. در حلقه محاصره دشمنان دست نیاز به درگاه پروردگار بخشنده می برد و خداوند یاری دهنده‌ی درماندگان، دعای او را می پذیرد و دریچه‌های مهربانی خود را به رویشان می گشاید. شکافی در کوه نمایان می شود و بانو را در بر می گیرد. پیرمردان و پیرزنان قدیمی اظهار می‌کنند که آثار لباسی و ریشه‌ی مقنعه مانن دزفول گرام...
ما را در سایت دزفول گرام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : safarbedigarsu بازدید : 173 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 16:09

عقداگردیقسمت ششمروستای سروعلیا،در جستجوی قنات(ویژه جشنواره سفرنگاری اردکان گرام) شب در اقامتگاه انار عقدا میزبان دکتر مجید اسکندری نویسنده کتاب "طبیعت گردی با گیاهان ایران" بودیم. او و همراهش قناتی را در همین حوالی کشف کرده بودند که حیرت آنها را برانگیخته بود. شاید درست بگویم یک ساعتی درباره آن قنات برایمان صحبت کردیم. انقدر تعریف کردند تا ما مشتاق شدیم تا فردا با آنها همراه شویم. استاد اسکندری که تخصص گیاه شناسی و دکترای علوم گیاهی دارد برای دیدن یک درخت و یک گیاه به همه جای ایران سفر می کند و قرار شد بعد از اندازه گیری و ثبت یک گیاه در همان منطقه ما را هم برای دیدن قنات یاری کنند. البته بلد محلی سه خواهر بودند که در روستای سروعلیا زندگی می کردند. فردای آن شب با حسین و امیر راهی شدیم.در جستجوی قناتبعد از پیوستن به استاد اسکندری آن سه خواهر که بسیار مهربان و مشتاق بودند ما را در بیابان به سمت قنات راهنمایی کردند. در مسیر از داستان ها و روایت های محلی، از زندگی مردم در این روستا، از دغدغه های شغلی و صنایع دستی و از هر دری صحبت می کردند. جوی قنات که رسوب زیادی داشت و مردم محلی برای لایه روبی مراسمی داشتند و سالانه آن را تمیز می کردند. ماهی های کوچکی که در آن شنای می کردند. در جستجوی قناتاز قنات هایی که در مسیر بود بازدید کردیم و در بیابان جلو می رفتیم. از درخت انجیری که پیرزنی سالیان سال با فانوسی هر شب برای خلوت و راز و نیاز به آنجا می آمد و قناتی که در زیر آن درخت جاری بود. ساعتی بود که در بیابان راه می رفتیم و دیگر خسته شده بودیم و کم کم داشتیم معترض می شدیم تا اینکه به دهانه قناتی رسیدیم. در جستجوی قناتدر سطح، بیابان بود و در زیر این بیابان انگار دریایی خروشان در جریان دزفول گرام...
ما را در سایت دزفول گرام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : safarbedigarsu بازدید : 72 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 16:09